کد مطلب:276858 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

داستان زید بن حارثه
در تفسیر علی بن ابراهیم قمی ذیل آیه ی شریفه ی «و ما جعل أدعیائكم أبنائكم» [1] (خداوند پسرخوانده گان شما را پسران حقیقی شما نگردانیده است) از امام صادق علیه السلام روایت نمودند كه آنحضرت فرمود:سبب نزول آن چنین بوده است كه وقتی پیغمبر اكرم صلی الله علیه و اله با حضرت خدیجه ازدواج فرمود، روزی بخاطر تجارت با اموال خدیجه بطرف بازار «عكاظ» رهسپار گردید و «زید بن حارثه» را كه برده ای زیرك و زرنگ بود خریداری نمود.

این غلام، پس از بعثت رسول خدا صلی الله علیه و اله اسلام را اختیار كرد و از غلامان



[ صفحه 131]



رسول خدا صلی الله علیه و اله گردید، وقتی كه پدرش «حارثه» از موضوع پسرش باخبر گردید، وارد مكه شد كه پسرش را با خودش ببرد، لذا نزد ابوطالب آمد و گفت: ای ابوطالب پسرم به اسارت به مكه آورده شده و شنیده ام كه از غلامان برادرزاده ات قرار گرفته، از تو می خواهم كه یا او را بمن بفروشی و یا او را آزاد كنی و بمن باز گردانی.

ابوطالب موضوع را به پیامبر گفت، رسول خدا صلی الله علیه و اله فرمود: من زید را آزاد كردم هر جائی كه می خواهد می تواند برود.

حارثه وقتی فهمید كه پسرش آزاد شده، دست پسر را گرفت كه با خود ببرد. اما «زید» امتناع ورزید و گفت: با وجود اینكه پیامبر مرا آزاد كرده است، من از او جدا نخواهم شد.

پدرش از او خواست كه بخاطر مراعات حسب و نسب فامیلی از بردگی قریش صرفنظر كند، «زید» گفت من برده نیستم، و در عین حال از رسول خدا صلی الله علیه و اله نمی توانم جدا باشم.

پدر زید به خشم آمد و فریاد كرد و گفت: ای طایفه قریش شاهد باشید كه من از پسرم زید بیزاری جسته و او را از فرزندی خود خلع نمودم.

پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله در برابر خشم حارثه فرمود: ای طایفه قریش بدانید كه از این پس زید پسر من است، من از او، و او از من ارث خواهد برد.

از آن به بعد زید، پسر محمد صلی الله علیه و اله خوانده شد. و رسول خدا صلی الله علیه و اله زید را بسیار دوست می داشت، و پس از هجرت به مدینه - دختر عمه خود (زینب) بنت جحش را به عقد او درآورد تا اینكه در یكی از جنگها زید شهید شد.

پس از شهادت زید، رسول خدا صلی الله علیه و اله زینب را به عقد خود درآورد، منافقین گفتند: پیامبر ما را از ازدواج با پسرخوانده هایمان منع می كند ولی خودش زن پسر خویش را به عقد خود درمی آورد در صورتی كه این كار بر او حرام بوده است، آنگاه این آیه ی «و ما جعل أدعیائكم أبنائكم» نازل گردید و خداوند فرمود: پسرخوانده در حكم پسر حقیقی و واقعی نخواهد بود. [2] .



[ صفحه 132]



نتیجه ای كه از این جریان تاریخی و مفصل به دست می آید این است كه: هر چند آیه ی شریفه در مورد «زید بن حارثه» پسرخوانده رسول الله صلی الله علیه و اله است كه به نام زید بن محمد خوانده می شده و او سابقه ی بردگی داشته، ولی در عین حال می شود به كسانی هم كه سابقه ی بردگی نداشته و پدرانشان مجهول و ناشناخته باشند، موالی گفته شود، زیرا:

اولا: بخاطر معانی متعدد این كلمه.

ثانیا: كه مسلمانان صدر اسلام هم از كسانی بوده اند كه مانند زید بن حارثه سابقه ی بردگی داشته و هم از كسانی كه سابقه ی بردگی نداشته. اما پدرانشان ناشناخته بوده اند.

و چون گروهی از مسلمانان غیرعرب تازه مسلمان، مانند «اعراب» وابستگی قبیله ای نداشته و دارای شجره ی نسبی معلوم و منظمی همانند قبائل عرب نبوده اند از اینرو مسلمانان عرب نژاد، برای این كه آنان را از جرگه ی «اعراب» خارج نموده و برای خود امتیازی قائل شوند به همه ی آن گونه افراد «موالی» گفته اند و با این عنوان آنان را از افراد غیر مسلمان جدا ساخته و مسلمان بودنشان را با لفظ «موالی» یعنی پیروان دین مبین اسلام مشخص نموده اند.


[1] سوره احزاب، آيه 4.

[2] تفسير قمي ط نجف ج 2، ص 172، سال 1387.